نقد و نگاهی بر فیلم شکلات ششم بقلم مصطفی فرجی که دوازده فروردین از شبکه نمایش پخش شد

به گزارش خبرنگار حمیت نیوز(حمنا):مصطفی فرجی در نقد و نگاهی به فیلم "شکلات ششم" نوشت که این فیلم به مناسبت روز جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین از شبکه نمایش پخش شد. فیلم «شکلات ششم» به کارگردانی مهدی میرغیاثی و تهیهکنندگی روحالله حسینی، در آذرماه سال ۱۴۰۳ در کارخانه سیمان شهرری فیلمبرداری شد و در دوازدهم فروردین، ساعت ۱۳ از شبکه نمایش پخش گردید. بهانهای شد که نگاهی به این فیلم بیاندازیم و نقدی بر آن بنویسیم.
فضای فیلم مربوط به دهه شصت و سازمان مجاهدین و بمبگذاریهای آن زمان است. برخلاف فیلمهایی مانند «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان و «سرهنگ ثریا» ساخته لیلی عاج که بیشتر درگیریها و انفجارات را نشان میدهند، فیلم «شکلات ششم» بیشتر به درون سازمان مجاهدین و به شخصیتهای آنها، از جمله فرمانده آنها، پرداخته و هدف کارگردان نمایش بیاعتمادی و نفاق و شکاکیت در میان اعضای سازمان بوده است. ساختن فیلمی در چنین فضای بسته و داخلی نیاز به تمرکز و دقت بالا دارد که مهدی میرغیاثی به خوبی از عهده آن برآمده است.
بازیگران فیلم نظیر علیمرام نواری، که در نقش سیروس بازی متفاوتی از خود نشان داد، فردی ساده اما باهوش که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت، ونیلوفر شهیدی، که در نقش فرمانده به بازی پرداخته و ما را به یاد مریم رجوی و اشرف انداخت. او حس مادرانهای دارد که در عین خشونت، باعث کشتن بسیاری از افراد شده است، ولی در عین حال، به دلیل تعهد به سازمان تا پایان راه با آنها همراه میشود. در سکانسی سیروس به فرمانده میگوید: "سعید گفته مراقب نسافر باش" که این جمله اشاره به بارداری فرمانده دارد و این حس مادرانه را با زینب رفیعی همسر ناصر که در ابتدای فیلم کشته شده بود، میبینیم. دو زن باردار که باید به خانواده و زندگی خود بازگردند، اما به دلیل تعهد به سازمان و ترس از کشته شدن توسط خود سازمان، راه خود را ادامه میدهند.
محمدرضا داودنژاد نیز که مانند همیشه بازی تکراری خود را ارائه داد، در فیلم حضور دارد. علیرضا مهران، همچون فیلمهای گذشته در نقش منفی، موفق بود. هرچند خود من چند سکانس در فیلم «الف امنیت» ساخته مسعود تکاور با بازی علیرضا مهران در نقش گروگانگیر داشتیم و با بازی او آشنا هستم، در این فیلم سعی کرد نقش خود را با تفاوتهای جدیدی به نمایش بگذارد و گریم صورت او تاثیر زیادی بر بازیاش داشت. صورت و چشم چپ علیرضا مهران به دلیل بیاحتیاطی در ساخت بمب زخمی و از بین رفته بود. در سکانسی که فرمانده و سیروس به میز ساخت بمب علیرضا مهران میروند، او میگوید: "دست نزنید، آیا میخواهید صورتتان مثل من بشود؟" این باعث میشود آنها از میز فاصله بگیرند، و هدف علیرضا مهران این بود که نمیخواست آنها با نحوه ساخت بمب آشنا شوند. در نهایت، در پایان فیلم، تله انفجاری باعث پیشرفت داستان و نشاندهنده هوش مهران بود. نویسنده به خوبی به این نکات توجه کرده است.
در سکانسی دیگر، حمید با قرآن در مقابل فرمانده قرار میگیرد و دیالوگهایی رد و بدل میشود که نشاندهنده مذهبی بودن حمید و شیوه اغفال او به سازمان است. او طوری ذهن اعضای سازمان را شستوشو داده که به کشته شدن خود به عنوان شهادت نگاه میکنند. فرمانده اشاره میکند که حمید گلاب درهای در ۵ آذر ۶۱ در تهران پارس کشته میشود. یکی از نکات مثبت این فیلم این است که مخاطب را آگاه میکند تا وارد سازمان مجاهدین نشود، چرا که دست این سازمان به خون مظلومین آلوده است.
طراحی لباس و صحنه در فیلم قابل قبول بود و موسیقی در برخی مقاطع جذاب و تاثیرگذار بود. در فیلم دو غافلگیری جذاب مشاهده شد که برای بیننده جالب بود: اول تغییر شکلات ششم با شکلات اول، و دوم انفجار آخر فیلم که علیرضا مهران تله انفجاری با نارنجک کار گذاشته بود. سیروس با کشیدن چمدان، ضامن نارنجک را خارج کرده و آن را منهدم میکند. در این غافلگیری فقط صدای انفجار به گوش رسید و بهتر بود انفجار با جلوههای ویژه میدانی صورت میگرفت تا جذابیت بیشتری به فیلم اضافه شود.
اما سوالی که در ابتدای فیلم برای مخاطب مطرح میشود این است که چرا نام فیلم «شکلات ششم» است؟ در انتهای فیلم، مشخص میشود که شکلات ششم، شکلات مرگ است که سیروس آن را با شکلات اول که آغشته به سیانور بود، تغییر داده است. این تغییر در نهایت به تلخی و مرگ منتهی میشود و نام فیلم به درستی انتخاب شده است.
فیلم دارای ریتم آرامی است و تماشاگر بیشتر منتظر اتفاقات و هیجانهای خاصی است. در سکانسی که مامور برق (با بازی مهدی میرغیاثی کارگردان فیلم) وارد میشود، فضای طنزی ایجاد میشود که با بگو و مگو درباره اسب یا خر، لبخند را بر لب بیننده مینشاند. اما در نهایت، بیننده به این نتیجه میرسد که این مامور ممکن است نه یک مامور برق، بلکه یک مامور اطلاعاتی باشد که وارد سازمان مجاهدین شده است. این موضوع در نهایت در پایان فیلم مشخص نمیشود، و اگر درگیری و جزییات بیشتری در این زمینه وجود داشت، جذابیت فیلم دوچندان میشد.
در پایان فیلم، علیمرام نواری که در تمام فیلم فردی سادهلوح نشان داده میشود، در نهایت متوجه میشود که او از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار است. او به خوبی متوجه میشود که روزی خود باید شکلات مرگ را بخورد و تحولات شخصیت سیروس در این زمینه به خوبی نمایش داده میشود. در سکانسی دیگر، سیروس با فرمانده درگیر شده و در نهایت موفق به قتل فرمانده میشود. در این حین، خود نیز با انفجار از بین میرود و فیلم به پایان میرسد.
نکات ضعفی که در فیلم مشاهده شد، شامل نورپردازی ضعیف در ابتدای فیلم بود که مخاطب را اذیت میکرد، هرچند این مشکل در ادامه برطرف شد. همچنین لواشکهای بهداشتی در دهه شصت به این شکل که در نایلونهای نازک و امروزی بستهبندی شده بودند، جای سوال داشت. در آن زمان، لواشکها معمولا در سینی و بدون بستهبندی نایلونی عرضه میشدند. در خصوص پاسپورتهای مجاهدین نیز، مشخص نبود که آرم روی جلد پاسپورت متعلق به کدام کشور است.
در نهایت، فیلم «شکلات ششم» فیلمی جذاب و متفاوت است که به زندگی سازمان مجاهدین در دهه شصت پرداخته و پیچیدگیهای درونی اعضای آن را به نمایش میگذارد.
دوستان عزیزم مهدی میرغیاثی کارگردان و روحالله حسینی یزدی تهیهکننده این فیلم را با زحمت فراوان ساختند. خسته نباشید!
علاقمندان میتوانند تکرار این فیلم را در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۴ حوالی ساعت ۲۴ از شبکه سه سیما تماشا کنند.