به قلم مصطفی فرجی، منتقد و خبرنگار حمیتنیوز

به گزارش خبرنگار حمیتنیوز(حمنا)؛
نوشته: مصطفی فرجی – منتقد و فیلمساز
نگاهی اجمالی و اختصاصی به فصل هفتم سریال پایتخت؛
سریال پایتخت ۷ از چهارم فروردین ۱۴۰۴ هر شب ساعت ۲۲ از شبکه یک سیما پخش شد.
پس از مدتها گمانهزنی درباره ادامه ساخت سریال پایتخت، بالاخره در مرداد ۱۴۰۳ فیلمبرداری فصل هفتم این مجموعه در شیرگاه (از توابع سوادکوه) آغاز شد و خبرساز شد. مردم، منتظر اتفاقی غیرمنتظره بودند تا بعد از چند سال وقفه، شاهد پایتختی متحول و متفاوت نسبت به فصلهای گذشته باشند.
داستان فصل هفتم هرچند توانست بخشی از مخاطبان را جذب کند، اما این جذب بیشتر مدیون موفقیت فصلهای پیشین بود. محوریت داستان حول ازدواج دو دختر نقی معمولی، یعنی سارا و نیکا، و تعصبهای نقی شکل میگیرد و ماجراهایی طنزآمیز را خلق میکند که در نگاه اول سرگرمکننده و خندهدار است.
در ادامه، داستانهایی پراکنده و بعضاً موازی، مانند ازدواج ارسطو یا رحمت، ماجرای شهابسنگ، و سفر به تاجیکستان وارد روایت میشوند. نهایتاً، قصه در مشهد به پایان میرسد.
اما برخلاف آنچه انتظار میرفت، فصل هفتم نتوانست جذابیت فصلهای اولیه را تکرار کند. یکی از دلایل مهم این افت، نبود مرحوم خشایار الوند در تیم نویسندگی است؛ کسی که در فصلهای ابتدایی، وزنهای سنگین برای کیفیت محتوایی سریال محسوب میشد. بعد از او، پایتخت دیگر آن کیفیت گذشته را نداشت، هرچند هنوز هم تا حدی مقبول مخاطبان باقی مانده بود.
جذب مخاطب در این فصل بیشتر مدیون سابقهی درخشان برخی فصلهای قبلی بود. فصل هفتم بیشتر حالت سرگرمکننده داشت و گهگاه تلاش میکرد با محتوایی مثبت، نظر منتقدان را نیز جلب کند. با این حال، این فصل از نظر محتوا دچار ضعفهای جدی بود.
تکرار دروغگویی، بیاحترامی فرزندان به والدین، و تصویرسازیهایی که با فرهنگ خانواده ایرانی همخوانی نداشت، از نکات منفی این فصل بود. پایانبندی سریال نیز ناقص بود. هرچند حضور در مشهد و زیارت امام رضا (ع) در قسمت آخر حس مثبتی به مخاطب منتقل کرد، اما بسیاری از گرههای داستانی گشوده نشدند. ماجرای شهابسنگ که ذهن مخاطب را درگیر کرده بود، بهطرزی ساده و بینتیجه جمعبندی شد.
به نظر میرسد سازندگان پایتخت، با رها کردن برخی ماجراها، قصد دارند زمینهسازی برای ساخت فصل هشتم را فراهم کنند؛ اگر چنین باشد، این یک اشتباه بزرگ است. زیرا ادامهی سریال، از جذابیت آن میکاهد و مانند همین فصل هفتم، سریال به مرور "لوث" و بیارزش خواهد شد. پایتخت باید در اوج خداحافظی میکرد؛ هرچند بهنظر میرسد که برای خداحافظی دیر شده است. فصل هفتم، چه برای عوامل تولید و چه برای سیمافیلم، یک اشتباه محض بود. بهتر بود هزینهی این فصل صرف تولید یک سریال جدید میشد یا همین داستان با نامی متفاوت و با بازیگرانی دیگر تولید میگردید.
سیمافیلم، به دلیل استقبال همیشگی مردم از این سریال، ناچار به پرداخت مبالغ هنگفتی شد؛ تنها با هدف آشتی دادن مردم با تلویزیون. اما اگر صداوسیما واقعاً قصد آشتی با مخاطب را دارد، باید برنامههایی مانند "دورهمی" مهران مدیری، "نود" عادل فردوسیپور و "خندوانه" رامبد جوان را بازگرداند، نه اینکه نمونههایی مشابه و ضعیف از آنها تولید کند.
وقتی صداوسیما برای جذب مخاطب به پایتخت متوسل میشود، راه برای سودجویی سازندگان باز میشود. سیروس مقدم و محسن تنابنده که مالک برند پایتخت هستند، مبالغ سنگینی درخواست میکنند و سازمان هم به امید جذب مخاطب، آن را میپذیرد تا شاید بخشی از مردم را از ماهواره به تلویزیون برگرداند.
در فصل هفتم، بسیاری از ماجراها ناتمام ماند. به نظر میرسد سازندگان با این روش در پی فریب صداوسیما برای ساخت فصل هشتم هستند تا از این راه سود بیشتری کسب کنند. حتی نصب عکس بازیگران در اتوبوس سفر و اشاره به آنها در داستان، یادآوریای هوشمندانه برای بازگشت احتمالی آنان بود؛ نشاندهندهی آنکه سفارش و حمایت صداوسیما پشت این تصمیم بوده است.
اما نه تنها در این هدف موفق نبودند، بلکه پایتخت جایگاه و ارزش سابق خود را نیز از دست داد.
فصلی بیمحتوا، کمعمق و بیارزش که حتی ارزش تماشای تکرار را هم ندارد.